قرار بود که عادت کنم به تنهایی
دوباره خاطره ها آمدند نگذارند...
فرشته محمدی
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
پ.ن: سلام علی قلب زینب الصبور...
کلید سه: حسن ظن
ساختار ذهنی انسان به گونه ای ست که هرچه ذهن و فکر او را به خود مشغول سازد به سمت همان خواهد رفت. در حقیقت ما مجموعه ای از افکار، باورها و خواسته های خود هستیم. همه چیز به سمتی پیش می رود که ما میخواهیم و ذهن ما شرایطی را برای ما فراهم می آورد که باورهای قلبی ما را تشکیل می دهد، اگرچه در ظاهر چیز دیگری را ابراز کنیم و یا سعی در ندیده گرفتن آن باورها داشته باشیم. پس به نفع ماست که ارزیابی مثبتی از خود و شرایط زندگیمان و دیگر مردمان داشته باشیم و با خوش بینی عاقلانه و همراه با معرفت به همه چیز نگاه کنیم، مگر در موارد استثنا که عکس آن برایمان ثابت شود.
در سخنی از حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرمودند:((کار برادرت را به بهترین وجه تفسیر کن، تا آنگاه که از او رفتاری آید که باورت را دگرگون سازد و نیز به گفتار برادرت تا وقتی که تفسیر نیک می توانی کرد، گمان بد مبر.)) (نهج البلاغه، حکمت361)
داشتن بینشی مثبت به دیگران و تاویل گفتار و رفتارشان به بهترین وجه ممکن، اگر همراه با زیرکی و فطانت باشد ذهن انسان را در شرایط مثبت ذهنی، زمینه ساز رویارویی با امور مثبت بیشتری خواهد بود. بسیاری از اضطراب های روحی انسان، ریشه در سوء ظن دارد. انسان بدبین با تیره کردن صفحه ی دل و ذهن خویش امکان بسیاری از بهره مندی ها و حظوظ را از خود سلب می کند و بالعکس، خوش بینی فضایی صاف و روشن را در درون فرد ایجاد میکند.
قرآن کریم در اموری که برای انسان یقینی نیستند، توصیه به حسن ظن دارد و با نسبت دادن گمان نیک به زنان و مردان مومن اشاره به برکات این نوع بینش برای آنها دارد، چرا که حسن ظن به دیگران، خدمتی بزرگ به نفس خویش است.
در عوض، از آنجا که در بسیاری از پریشانی ها و ناراحتی های زندگی انسان سوء ظن و گمان بد، نقش اساسی دارد، به او نسبت به این نگرش زیان بار هشدار می دهد: (( و بد اندیشی کردید و قومی ورشکسته شدید.)) (سوره فتح، آیه12)
سوء ظن به مسائل جهان، در حقیقت سوء ظن به خداوند است که ثمره ای جز خسران و رنج و عذاب ندارد، زیرا آنچه که برای ما پیش می آید بازتاب و بازگشت افکار و اندیشه های خود ماست و کاملا نوع نگرش ما به وقایع و حوادث تاثیر پذیر است:(( کسانی که به خداوند، گمان بد دارند مدار زندگیشان بر سوء قرار خواهد گرفت.)) (سوره فتح، آیه6)
کتاب شادی و نشاط از دیدگاه قرآن و احادیث/ هادیه پرهیزکار
پ.ن: چقدر خوبه که هر اتفاق یا حرفی پیش میاد سریع قضاوت بد در مورد هم نکنیم و نسبت به هم سوء ظن نداشته باشیم. سوء ظن مثل موریانه به جون دیوار افکار و باورهای ما میمونه، که اگه بهش راه بدیم تموم باورهامون رو میجوه و نابود میکنه. مثبت اندیشی، مثبت اندیشی، مثبت اندیشی... مربی اخلاقمون میگفت یکی از راه هایی که میتونیم در این مورد به خودمون کمک کنیم اینه که در مقابل اتفاقی که برای ما ایجاد سوء ظن میکنه خودمون رو توجیه کنیم، توجیه خوب... این توجیه خوب باعث میشه که به افکار بد و سوء ظن اجازه ی پیشروی ندیم. خدایا! کمکمون کن سریع قضاوت نکنیم و به همه چیز نگاه خوب مثبت داشته باشیم.
همانطور که در مطلب قبل گفته بودم، عوامل شادی به دو دسته تقسیم می شوند: عوامل درونی و بیرونی. که در حال حاضر به عوامل درونی میپردازم.
کلید دو: صــبــر
انسان مطلوب از دیدگاه اسلامی، انسانی ست که بیشترین قدرت روحی را در مواجهه با موقعیت های ناخوشایند زندگی داشته و به دنبال تقویت خود در این زمینه تا بی نهایت است، چرا که هرچه قدرت روحی او بالاتر باشد توان بهره مندی مثبت او از زندگی بیشتر است.با پیش آمدن ناملایمات خود را نمی بازد و در مواجهه با موانع و مشکلات مایوس نمی شود و به سرعت خود را به وضعیت عادی برگردانده و بدین ترتیب شانس بیشتری برای بهره مندی از فرصت های زندگی خواهد داشت.
افرادی که زود خسته شده و تصور ضعیفی از خود دارند، بسیاری از فرصت های مطلوب را در زندگی از دست می دهند. تشویق انسان به صبر و حتی تواصی به صبر در میان یکدیگر به همین دلیل است، تا انسان با قدرت بی حد و حصر روحی خود آشنا شود و بداند برای او ناشدنی و غیر ممکن وجود ندارد و در این صورت موهبت بهره مندی از شرایط و امکانات را هرچه بیشتر از آن خود کند.
به علاوه در روایتی از امام علی علیه السلام، نسبت صبر به ایمان، به نسبت سر برای جسد تشبیه شده است. یعنی همانگونه که تقریبا تمامی مجاری ادراکی مثل چشم، گوش، زبان، مغز و... در سر واقع شده و دریافت های مهم از این راه برای انسان حاصل می شود، صبر هم کانال و مجرای دریافت های درونی مومن است و به ایمان فرد حیات می بخشد.
کتاب شادی و نشاط از دیدگاه قرآن و احادیث/ هادیه پرهیزکار
پ.ن: هرچقدر هم که مشکلات از سر و روی ما بباره، میشه صبر کرد. خیلی سخته ولی شدنیه. حداقلش صبر برای فهمیدن حکمت اون امر از جانب خدا...
امام صادق علیه السلام فرمودند: ((کسی که صبر کند، پیروز شود.)) (اصول کافى جلد1 صفحه31) این حدیث داخل کتاب شادی و نشاط نبود، اما پر از انرژی بود برای من. انرژی برای صبر کردن...
حضرت علی علیه السلام در جمله ای کوتاه درباره ی سرور اینگونه می گویند: ((سرور، مایه ی انبساط نفس شده و نتیجه ی این سرور ایجاد نشاط و شادابی در فرد است.)) (غررالحکم، ص319)
عوامل شادی به دو دسته تقسیم می شوند: عوامل درونی و بیرونی. که در حال حاضر به عوامل درونی میپردازم.
کلید یک: حضور در زمان حال
نقطه مقابل شادی، خوف و حزن است. طبق بینش قرآن تاثیر و نتیجه ی ایمان به غیب و اطاعت از خدا و پیامبر برطرف شدن خوف و حزن است.
خوف و حزن مربوط به امور و وقایع مرتبط با گذشته یا آینده است. در حقیقت حزن مربوط به امور مطلوبی ست که انسان موفق به کسب آن نشده یا آن ها را از دست داده است و با یاد آن ها متاثر و محزون می شود.از دست دادن فرد، شغل یا موقعیتی که انسان به آن دلبستگی داشته و یا دست نیافتن به آمال و آرزوهای گذشته خاطراتی هستند که ایجاد غم می کنند. نگرانی و اضطراب نسبت به آنچه در آینده نگران وقوع آن هستیم و یا ترس از اینکه چیزی که به دست آورده ایم در آینده از دست بدهیم، از مقوله ی خوف و از نقاط نگران کننده و محو کننده ی شادمانی ها هستند.
یکی از آموزه های دینی که در مسیر تربیت انسانی بر آن تاکید شده است، رهایی یافتن از غم های گذشته و تن ندادن به نگرانی های آینده است که از آن تعبیر به "زیستن در زمان حال" می شود.
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:((ای فرزند آدم! نگرانی روزی را که نیامده بر امروز تحمیل نکن که اگر عمر تو باقی باشد خداوند روزی فردایت را خواهد رساند.)) (شرح نهج البلاغه،ج19،ص155)
در عبارت دیگر حضرت علی علیه السلام می فرمایند:((قلبت را به اندوه گذشته مشغول نکن، چرا که آمادگی لازم برای بهره مندی از فرصت های آینده را از تو می گیرد.)) (همان کتاب،ص319)
در نگاه دینی، اصل بر انجام وظیفه به نحو احسن در زمان حال است و مومن بیش از هرچیز مامور به انجام وظیفه و تکلیف در زمان حال است. هم حضور ذهنی در گذشته و هم خیال پردازی درباره ی آینده هردو مانع از این انجام وظیفه و تکلیف هستند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند:((در دنیا صبر پیشه کنید که ساعتی بیش نیست، زیرا آنچه که گذشته دیگر غم و شادیش را احساس نمی کنی(تاثیری بر تو ندارد) و آنچه که نیامده هم از آن هیچ اطلاعی نداری تنها همین ساعتی که در آن هستی را بر طاعت خداوند و دوری از معاصی سپری کن.)) (کافی،ج2،ص454)
کتاب شادی و نشاط از دیدگاه قرآن و احادیث/ هادیه پرهیزکار
پ.ن:به این نتیجه رسیدم که هیچکس جز خودم نمیتونه(یا نیست که) حالم رو خوب کنه. در نتیجه تصمیم گرفتم به شاد کردن خودم بپردازم. اگر شما هم به چنین موضوعی فکر میکنید روی خودتون تمرین کنید. ضرر نداره
سلام دوستان عزیز
خوشحالم که تونستم مدتی در خدمتتون باشم
گرچه نوشتن جزئی از من و زندگی من هست،
اما دیگه ترجیح میدم اینجا چیزی ننویسم. که از
کسی انتظار خوندنش رو نداشته باشم.
- در ضمن اگه شعری از قلمم چکید توی وبلاگ اولم می نویسم
skylife7.blogfa.com
برای همه آرزوی موفقیت و سلامتی دارم
فرشته محمدی(آسمان)
و حسن ختام :
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سیل سرشک ما ز دلش کین به در نبرد
در سنگ خاره قطره ی باران اثر نکرد
یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
ماهی و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب بر نکرد
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
جانا کدام سنگدل بی کفایتی ست
کو پیش تیغ زخم تو جان را سپر نکرد
کلک زبان بریده ی حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
حافظ
و باز هم تصنیف ره عشق:
حق نگهدارتون
قال الصادق (علیه السلام)
التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگیرد و تصویب آن در شب بیست و یکم و تنفیذ آن در شب بیست و سوم.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 259
قال الصادق (علیه السلام)
راس السنة لیلة القدر یکتب فیها ما یکون من السنة الى السنة.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود.
وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8
- در شب های قدر، قدر انسان بودن خویش را بدانیم.
قدر لحظه ها، قدر تمام نعمت های الهی
( آنها را که می بینیم و نمی بینیم... )
التماس دعا دوستان -
مرا که بی قرار می کند حسن
به جرعه ای خمار میکند حسن
مرا که مست، می، برای غیر مست
شراب را شرار می کند حسن
مرا اگر شده ست محض دلخوشی
گدای خود شمار میکند حسن
خدا! تو خالق کرامتی ولی
بیا ببین چکار میکند حسن!
رسول جز حسین پاره ی تنش
به کیست افتخار میکند؟ حسن
ضریح سینه را اگر طلا، حسین
ولی پر از عیار می کند حسن
حسین و کشتی اش درست منتهی
مرا اگر سوار میکند، حسن
دل مرا حسین می برد ولی
شکار را شکار می کند حسن
حسین، کربلا - نه اینکه مادری ست -
بقیع اختیار میکند حسن...
محسن ناصحی
پ.ن:
در حقیقت حاصل دنیا همین یک جمله است:
"زندگی خوب است، بی آل محمد خوب نیست..." / مهدی رحیمی
- میلاد سومین ستاره آسمان امامت، امام حسن مجتبی علیه السلام رو به دوستان عزیز تبریک عرض می کنم. دعا دعا... -
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را
ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را
شاعر: سلمان ساوجی
خواننده: حسین علیزاده
روزی یک ثانیه با خدا بودن، روزی تنها یک بار قربة الی الله برای خدا کار کردن، برای خدا درس دادن و درس خواندن، برای خدا صحبت کردن، برای خدا رانندگی کردن، برای خدا کمک به همسر، برای خدا نظافت منزل، همسرداری و بچه داری کردن و یا روزی ترک یک کار مخالف رضایت او برای تقربش، کار سختی نیست.
تنها روزی یک دقیقه عبادت! یک دقیقه سجده! یک دقیقه رکوع!
از توصیه های آقای الهی:
" یاد بگیرید جز خدا همه چیز را فراموش کنید و غفلت ها را از بین ببرید."
- کتاب الهیه
سید محمد حسن الهی طباطبایی -
تو جوانی...
شاید اگر کشکول گدایی ات را در برابر جوانی بگیری
آن هم از جوانان ارباب
جواب بهتری بگیری...
- میلاد حضرت علی اکبر(علیه السلام) و روز جوان رو تبریک عرض می کنم -
:: مرا که خاک کردند... ::
ماه رمضان74 بود که همراه بچه ها در ارتفاع112 فکه مشغول جست و جوی زمین بودیم. چند روزی می شد که شهید پیدا نکرده بودیم. بچه ها بدجوری شاکی شده بودند. از نگاه های مشکوک، فهمیدم چه قصدی دارند. تا آمدم به خود بجنبم، همه دور و برم را گرفته بودند. رسمی بود که باید به آن تن می دادم. هرگاه چند روزی شهدا خودشان را نشان ندهند، یکی از تازه واردین را خاک می کنند تا شهدا دلشان به حال او بسوزد و خودی نشان دهند. تا آمدم التماس کنم که نه! چند نفری مرا خواباندند روی زمین و "محمدرضا حیدری" که پشت دستگاه بیل مکانیک بود، در نزدیکی ام پاکت بیل را در زمین فرو برد و مقدار زیادی خاک رویم ریخت. فقط مواظب بودند که خاک توی چشم و گوش و دهانم نرود. خاک را که ریختند، رفتند سراغ کندن زمین و مرا به حال خود رها کردند، دم غروب هم بود و هوا می رفت که تاریک شود. در حالی که سعی می کردم خاک ها را از جلوی صورتم رد کنم تا راحت تر نفس بکشم، نگاهم افتاد به همانجایی که حیدری بیل مکانیکی را در زمین فرو برده بود. دیدم که یک تکه لباس بیرون زده است. بچه ها را صدا کردم. اول فکر کردند می خواهم کلک بزنم تا از زیر خاک بیرون بیایم. آمدند جلو؛ تکه لباس را که دیدند، باورشان شد ولی خیلی سریع اتفاق افتاده بود.
خاک ها را که زدند کنار و بیرون آمدم، درست جایی که مرا خاک کرده بودند، زیر محلی که پاهایم قرار داشت، خاک ها را برداشتیم و پیکر او را در آوردیم که کارت و پلاک داشت.
جمجمه را که بیرون آوردیم، یک گلوله به وسط پیشانی اش خورده بود. احتمالا جای تیر خاصی بود. اسم شهید "علی نیرنا" بود. بدنش را هم بیرون آوردیم که یک ترکش از پشت به کتفش خورده بود و هنوز ترکش توی استخوان بود...
- کتاب تفحص
حمید داودآبادی -
بسیجی عاسق کربلاست.
و کربلا را تو مپندار که شهری ست در میان شهرها
و نامی ست در میان نام ها. نه...
کربلا حرم حق است.
و هیچکس را به جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست.
کربلا!
ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر.
ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آنگاه روانه ی دیار قدس شویم.
شهید سید مرتضی آوینی
پ.ن: دوستان عزیز! سلام
میلاد سومین ستاره ی آسمان امامت رو به همه ی دوستداران حضرت تبریک عرض می کنم
ما را دعا بفرمایید...
حق حق مدد
راستی او را به گناه نمی فروشی عزیز؟!
گناه خدا فروشی محض است، پایین آوردن خدا از مقام عزّ قدسش و زیر پا نهادن امرش است. ببین او را با چه چیز و چه کسی معاوضه میکنی؟ و تا کجا میخواهی با او باشی؟
اگر عشق و طلب حقیقی باشد، مرد راه از نشیب و فراز نمی اندیشد! و تو تا کدام فراز و نشیب هستی؟ این خسته نشدن تا کجاست؟ تا کجا دنیا و اهل دنیا سردت نمی کنند و او را نمی فروشی؟
امثال آیت الله الهی هم انسان های معمولی مثل ما بودند فقط قدر و قیمت خود را یافتند. پس اگر هنوز قدم در راه نگذاشته ای و معشوقت را نیافته ای به دلت یک بسم الله بگو و شروع کن و اگر قدر و قیمت خود را فهمیده ای و حساب و کتابت را کرده ای، عزم جزم کن و به معشوقت ثابت کن که دوستش داری هر چند که حسن او از عشق غیر مستغنی است.
اگرچه حسن تو از عشق غیر مستغنی ست
من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز...
- قسمتی از مقدمه کتاب الهیه
سید محمد حسن الهی طباطبایی -
پ.ن:
- از قدیم گفته اند: جگر شیر نداری سفر عشق مرو...
الهی! برای این راه به ما جگر شیر بده... -
به قول خودم: "عشق راهی ست پر فراز و نشیب..."